محمد متینمحمد متین، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

میوه دلم محمد متین

محمد متین خان و دوباره حادثه ای شوم

1393/3/7 2:20
نویسنده : مامان سودابه
1,442 بازدید
اشتراک گذاری

تو پنداری کور شده بودیم وصفحه دویم از کتاب تاریخ را ندیده بودیم حتما مورخان آورده بودند اما ما را باوراین عجایب نبود و پس کتاب را ورق نزده بسته بودیم.open mouth surprised smiley

 

 

 

آری در صفحه دویم از زندگی نامه آقا محمد متین خان که در تاریخ سه شنبه6خرداد 1393 مصادف با28 رجب و 28می 2014 میلادی آمده که چون زخم  محمد متین خان بهبود پیداکرد مامش به دارالشفا یش برده و بخیه هایش را باز کردندی و مامش را ضعف به جان نشست از دیدن جای کوک های روی پیشانی طفل. پس بر صدد شد برای بهبودش از رژودرم استفاده کرده تا با گذر زمان و رشد طفل سری از آثار جراحت نماند.اما از آنجا که شومینه به اعاده حیثیت از مقام خود برآمده بودو می خواست تا در تاریخ نامش با اهریمن همنشین نباشد و مورخ را بسیار زایل کند حکما وردی خواند که  اینبار صدای فریادآقا محمد متین از داخل کمد به سمع و نظر مامش مینا خاتون رسید و ایشان هراسناک پی جوی صدا شده و طفل را خونین درحالی که دوباره سرش شکافته شده و توگویی هیچگاه بخیه نخورده میابد و سریع با جناب عمو جان حسام تماس حاصل کرده وبه کمک ایشان طفل را دوباره به دارالشفا منتقل میکنند.totalgifs.com doentinhos gif gif ccmhosp9aa.gifدر دارالشفا حکیم و پرستارش با دیدن طفل به وجد می آیندو مشغول تهیه اسباب دوخت و دوز که عزیز جان بی چاره گریان تلفنی با محمد متین خان از باب نصیحت بر می آید که آرام جان دیدی با خود چه کردی؟

 

 

 

طفل پاسخ میدهد کنترلی بر رفتار خود نداشتمی و زین روخود را مقصر نمیدانم و البته شما متوحش نباشیدو خاطر عزیزتان را مکدر نکنید که دلبندتان را روی تخت می خوابانند وکوکی میزنند و در عوض عمو جانمان برایمان تدارک آبمیوه می بیند .

 

 

 

 

 

 

اما حکایت مانی خان در آن میان بسیار شنیدنیست که به محض ورود به دارالشفا فریادیا آمپولا سر میدهد که یحتمل این دارالشفا را با دارالشفای محل کار ابویش به اشتباه گرفته و میخواهد بازی کندکه با جیغ محمد متین خان کپ کرده و در سکوت به سر میبرد تا اتمام کار.بله اینبار چهار بخیه روی بخیه های قبلی زده شده که حکما وضع را به مراتب وخیم تر از قبل کرده.totalgifs.com doentinhos gif gif ccmhosp7a.gif

 

 

 

در آخر این حکایت مورخ از عزیزجان می پرسد آیا شومینه گنه کار است و باز نفرینش خواهد کرد؟

که عزیزجان شرمگین در حالی که مکرر اصرار میورزد تا شومینه حلالش کندمیگوید:

خدا لعنت کند اهریمن را که در همه جا حضور دارد و دست از سر میوه دل من بر نمیدارد.محمد متین خان کاملا بی تقصیر است خوووووووووووووووووووووووووووووو

مورخ با چشمانی از حدقه در آمده تاکید میکند من باب این مطلب که عزیز جان همه موجودات و اشیاء را مقصر می داند جز خود جناب آقا محمد متین خان تو گویی مادر گیتی دوباره زاده علیمردانی .

پسندها (10)

نظرات (21)

بابا و مامان
7 خرداد 93 8:41
وای عزیز دلم اخه چرا اینقده شیطونی بیچاره مامانت چه بلای داری به سرش میاری مامان جون هر روز صدقه یادت نره با وجود شیطونیای این شیطون بلا
مامان سودابه
پاسخ
والله بیمه امام زمان و صدقه وهمه چیز میزاریماما این یک نو بازتاب اعتراضه برای جدا شدن از عزیز جون و پدر جون فکر کنم. چون وقتی پیش منه اصلا اینطوری نمیکنه زحمت کشیدین به عیادت اومدین
بابا و مامان
7 خرداد 93 13:49
خوب عزیزم بیارینش پیش خودتون شاید امادگی نداره بره خونشون
مامان سودابه
پاسخ
مشکل اینجاست که من باید یک سری داستان بنویسم و اومدم شمالو ازش دور شدم. ولی به جهنم هر طور میخواد بشه چند روز دیگه بر میگردم و دوباره میارمش بچه ام رو
مامان گیسو جون
7 خرداد 93 20:14
سلام عزیز دلم خوبی؟ ای بابا الهی عزیزم چه وحشتناک الهی دیگه هیچ وقت گذرتون به بیمارستان نیفته الان حالش چطوره؟ خیلی ناراحت شدم نگارشت منو کشته سودابه جانم
مامان سودابه
پاسخ
سلام دخمله چطوری؟ خبری ازت نیست عزیزم باورت نمی شه زنگ زدم مامان جونش گفت روی دسته مبلها رو گز میکنه فکر میکنم این هم نوعی اعتراض این بچه است چون وقتی میخواستم ببرمش خونشون التماس میکرد نبرمش حالا از منظر شما خوبه یا بد
خاله مینا
7 خرداد 93 21:23
آخی عزیزدلم. مامان جونش صدقه زیاد بدین لطفا واسه جوجومون گناه داره ولی فک کنم بخیه شو زود کشیدین واسه همین خوب جوش نخورده بودهایشالا همیشه سالم باشه ولی من بخیه زدنم خوبه ها کاری بود درخدمتم
مامان سودابه
پاسخ
سلام دخمله نه بابا نقل این حرفها نیست.دوباره از همون ناحیه خورده به در کمد و بخیه شکافته. از پیشنهادت ممنونم بگو کجا کار میکنی اینجور مواقع خدمت برسیم
بابا و مامان
8 خرداد 93 7:45
افرین به بهترین مادر بزرگ دنیا
مامان سودابه
پاسخ
بیابیا توتایککنم منهستم.خیلی زیاد
مامان مینا
12 خرداد 93 21:39
ای وای ای وای چی شده آخه که عزیزم اینجوری میشه.ایشالله که دیگه اتفاقی نیفته .خیلی خیلی ناراحت شدم.
مامان سودابه
پاسخ
می بینی مینا جونمی میوه دلم جای بخیه مونده رو صورتش
مامان بردیا شیطون
20 خرداد 93 12:59
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای.... تو رو خدا صدقه بدین
مامان سودابه
پاسخ
چشم. دادیم عزیزم ولی محمد متین با شیطونی هاش حساب و کتاب فرشته های خدا رو هم بهم ریخته
مامان بردیا شیطون
20 خرداد 93 13:48
پشت دریا شهریست که یک دوست در آن جا دارد هر کجا هست ، به هر فکر ، به هر کار ، به هر حال ، عزیز است خدایا تو نگهدارش باش .
مامان سودابه
پاسخ
ومن چو آینه می شوم تا تمام دعایت به خودت برگردد عزیز دلم
خاله مینا
22 خرداد 93 23:11
من ک هنو دانشجوام عزیزم. بعدم توقوچان زندگی میکنم
مامان سودابه
پاسخ
الهی زنده باشی
تارا
24 خرداد 93 15:33
من اومدم با کلی خبر های خوب
مامان سودابه
پاسخ
اوه عجب]
مامان گیسو جون
24 خرداد 93 22:52
سلام عزیزم رمز لطفاً[پاسخ چشم اومدم خدمتتون
بابا و مامان
25 خرداد 93 1:01
سلام لطفا رمز
مامان سودابه
پاسخ
چشم اومدم خدمتتون
تارا
25 خرداد 93 13:37
سلام مامان والا خاله ام خیلی ذهنم رو درگیر کرده! خاک بر سرش کنن ماماندواسم دعا کن! خیلی آره واقعا حلوا ساختم! به قول یکی از شعر ها من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب مستحق بودم و اینها به ذکاتم دادند
الهه
27 خرداد 93 8:10
سلام خانم.ممنون که قدم رنجه نمودین وتشریف آوردید.ماهم باتبادل لینک موافقیم.پرسیده بودیدمعنی اسم شایان چیست؟ نام شایان در فرهنگ لغت فارسی معین به معنای (ص فا.) سزاوار، شایسته آمده است. شایان:ﺳﺰاوار، ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ، ﻣﻤﮑﻦ، ﻣﻘﺪور،بسیار بزرگ شایاناسم فاعل از شايستن)، 1- شايسته، سزاوار، در خور؛ 2- (به مجاز) بسيار، فراوان. تشکرازحضورتون.
مامان سودابه
پاسخ
لینک شدید عزیزم
مامانی درسا
27 خرداد 93 11:32
سلام به مامان سودابه عزیز دلم واستون یه ریزه شده بود ...... پسرای گلم چطورن ...... انشاالله همیشه زنده باشن ....... خوب شما خوبی دوس داره پیشت باشه ........ بلا دوره ...... منم رمز جواب سوالات بچشم مامان عزیز
مامان سودابه
پاسخ
سلام به روی ماهت دخمله.شما خوبین الحمدالله.به روی چشم اومدم خدمتتون
مامان بردیا شیطون
31 خرداد 93 14:53
رمز؟؟؟؟///////////
مامان بردیا شیطون
31 خرداد 93 14:53
$$$$$$$______$$$$$$$ __$$______$$$__$$$_____$$ _$$_________$$_$$________$ _$___________$$$_________$ _$__________$$_$$________$ _$$_________$$$$$_______$$ __$$_________$$$_______$$ ____$$________$_______$$ _____$$$_____________$$ _______$$__________$$ __________________$$ _________________$$ ________________$$ _______________$$ _______________$$ _______________$$$__$$ ________________$$_$$$ ________________$$$$$$ _________________$$$$$$ ______________$$$$$$$$$$ سلام به دوست همیشگی
مامان سودابه
پاسخ
سلام به روی ماهت عزیزم خوش اومدی
ارلا جون
31 خرداد 93 18:59
سلام رمز میدین
مامان سودابه
پاسخ
سلام عزیزم چشم
ساناز
6 تیر 93 14:37
ممنون عزيزم كه بهم سر زدي خدا كوچولوتونو از بلاها دور كنه
مامان سودابه
پاسخ
ممنون گلم فیض بردیم
مامان مینا
8 تیر 93 16:16
سودابه جون آماده جوابگویی به سوالاتون هستم.
مامان سودابه
پاسخ
ای جوننمممممممممممممممم خدمت میرسم
mamanenini
23 تیر 93 9:38
سلام خوبید .طاعاتتون قبول.خونه مجازی ماهم بیایین دیگه.مرسی
مامان سودابه
پاسخ
مامان جان نمیدونم چرا هر چه میکنم نمی شه.ولی شما منتظر بمون عزیزم