توضیح در مورد آقا محمد متین
سلام دیشب موقع تایید وقتی کامنت مامان نی نی ناز رو خوندم که خواسته بود از محمد متین بنویسم و عکسش رو بزارم از خودم خجالت کشیدم راست گفته بود بس برای چی وب زدم؟امروز کارهای نوشتنیم رو تعطیل کردم تا فقط و فقط از دسته گلم بنویسم همین و بس.
در ضمن خیلی فکر کردم و متوجه شدم دلیل ننوشتنم اینه که من دارم از لحظه لحظه های با آقا محمد متین بودن با تک تک سلول هام لذت می برم .
اول اینکه هر وقت ایشون تشریف میارن منزل ما0(معمولا هر روزبه سر ما منت میزارن و تشریف میارن اگر نیان ما میرم دست بوسشون) کار من کاملا تعطیل می شه مگر اینکه واقعا زمانی برای تحویل کار نداشته باشم که خیلی به ندرت بیش میاد. به یمن قدمشون کامیپوتر خاموش و آغاز بازی و برگشت به کودکی شروع می شود.
گاهی هم نقاشی میکشیم و کتاب قصه میخونم براش
الهی درد و بلاش بریزه به جونم که با همین چندجمله ای که بلده اظهارنظر می کنه وقتی از آسمون و کبوتر و میگم زود نگاهش به پنجره دوخته می شه ومی گه عزیز ماه .یعنی ماه رو یادت رفت .
تازه خیلی وقتها کتاب عروسکیش رو می خواد و میگه
گو گولی=قوقولی
عروسکش رومی شونه رو زانوش و بهش یاد میده بگه
چش=چشم اربو=ابرو ده ماغ=دماغ مو/بینی// دندون/دست/با
در واقع ادای ما رو در میاره.
باباش ازش می پرسه محمد متین بابا جون چی می خوری نوشابه نسکافه شربت دوغ چای که معمولا ایشون جواب میده بربت=شربت یا دایی=چایی گاهی هم دوغ.بماند که به نوشابه و هر چیز شیرین هم میگه جین جین هر چی بنوشه باید یک جرعه م جین جین بنوشه
تا صدای الله و اکبربشنوه سری جانمازش رو میاره میگه اَبر و میره سجده البته با فرق سر وتا می تونه به همون حال می مونه.وقتی حرم ائمه رو از تلویزیون می بینه آروم آروم سینه میزنه و دیگه پلک هم نمیزنه.
اما یه وقت هایی هم مدام داد میزنه رعنا رعنا و این موقع است که باید سریع آهنگ گروه رستاک که تو گوشی بابا جونش هست رو براش بزاریم.
این رعنا خانم کیه که گاهی هم گوشی رو بر میداره و میگه رعنا دلام=سلام و کلی باز بون منگولایی باهاش حرف میزنه که ما متوجه نمی شیم و یکهو اخم میکنه و داد میزنه اَه و گوشی رو قطع میکنه
آهنگ تند بشنوه انگار سالها نت می شناخته با ریتم حرکات قبیح و موزون انجام میده وقتی دست و پاش رو بگیریم با سر ریتم میگیره.
نزدیک اومدن باباش پشت در می پلکه تا صدای زنگ می شنوه داد میزنه بابا اومد.
بیشتر وقتها یک در خواست داره و اونم اینه بریم قان قان ددر=گردش با ماشین.
دو روز بیش رفته بودم خونشون بردمش تو محوطه مجتمع تا با دوچرخه اش بازی کنه
بهش یاد دادم گفتم به همه سلام کنه.بابا و مامانش هم بهش یاد دادن هر چی بهش دادن بگه ممنون.دیروز مامانش می گفت برای خرید رفته بوده و به تمام ادمهای خیابون سلام کرده و یک عده فهمیدن و جواب دادن یک عده متوجه نشدن و از کنارش بی تفاوت رد شدن که باعث تعجب آقا محمد متین شدن .
خلاصه بعد از خرید شاگرد سبزی فروشی وسایلشون رو تا پشت در آپارتمان میاره که آقا محمد متین ازش تشکر میکنه و میگه ممنون قربون فهم و شعورت بره عزیزت.
راستی از هر کسی خوشش بیاد براش بوس می فرسته
ببخشید بقیه ماجرا به محمد متین مربوط نمی شه .
یه بچه هست که هر وقت بیاد خونه ما تا غافل بشیم میره سر رایانه عزیزش و اونو روشن میکنه فایلی رو که لالایی براش ریخته شده باز میکنه وگوش می کنه
و از عزیزش می خواد تا سرش رو بزاره رو شونه اش
به قول یکی از دوستان بچه های این دوره زمونه دیبلمه دنیا میان
تا اینجا همین کارها رو آقا محمد متین م میکنه اما اینکه زده داستان آماده شده برای ارسال جشنواره عزیزش رو باک کرده و عزیزش تا صبح گریه کرده
و بیچاره شده تا ریکاوری کنه و برگردونه کار آقا محمد متین نیست.
خودمونیم ها عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد همون شب مجبور شدم ریکاوری کردن رو هم یاد بگیرم.
عسل من اصلا از این کارها نمی کنه
بدبختی داریمها خدا نکنه کسی بهش بگه چرا ایین کارو کردی بلافاصله اول
می کشه و بعد
راستی اینم عکس آقای محمد رادین؟مانی؟مبین؟معین؟مسیح خلاصه نمیدونم چی چی !!چون باباش هر روز یک اسم براش انتخاب میکنه من فعلا محمدش رو می گم ایشون برادر کوچیکه آقا محمد متین هستن