محمد متینمحمد متین، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 28 روز سن داره

میوه دلم محمد متین

سپاس از دختران و پسران وبلاگیم

1391/10/13 22:47
نویسنده : مامان سودابه
611 بازدید
اشتراک گذاری

دختران و بسران وبلاگی من شما را صد سباس از اینکه در این مدت با کامنت های

 خصوصی و ...جویای احوالم بودید.قلب

این سبد گل تقدیم شما.

گر چه هنوز بهبود کامل حاصل نشده ولی تقریبا  خانمها و آقایان اطباء در

 مورد این درد دارندبه نظرات واحدی  می رسند . حداقل اینکه بیماریم سرطان

 غدد لنفاوی و فک نیستلبخنددردی که آرواره و فکم را

 چنان در گیر کرده که در مدت یک ماه ونیم چندین بار راهی بیمارستان شدم.

یعنی چندین بار بعد از آخرین بستی که گذاشتم.

از اینکه نگرانم شدید ؛معذرت می خواهم. خجالتاما واقعا قادر نبودم نت بیام. چون

 با خوردن قرصهای ترامادول و آلپرازولام و دگزامتازون....یا خواب بودم و یا منگ و گیج؛ولی

به  لطف خداوند چند روزی است با تشخیص اولیه درد و کنترل آن مصرف

ترامادول قطع و حال عمومیم بهتر شده و این هفته برسنل مهربان و کوشای

اورژانس بیمارستان چمران از دست من راحت بودند.

خوب اول گزارش خودم رو دادم تا بدونید چقدر ممنون حضور گرمتون تو

خونه وبم هستم و دوم اینکه خدمتتون عرض کنم  در یکی از  روزهایی که

در اثر تزریق مخدر های رنگ و وارنگ ؛ بیهوش و بیگوش 36_1_50.gif

از اورژانس  به خانه

 آورده بودنم با صدای محمد متین بهوش اومدم که داشت میگفت:

خدایا عزیزم  خوب بشه .با متین بازی کنه . 

چشم که باز کردم دیدم اهل خانه ,بدر بزرگ و15_6_26.gif

 عروس خانمها به نماز ایستادن و فرشته کوچولوی منم یک مهر گذاشته

جلوش و دستهای کوچولوش رو آورده بالا و داره برام دعا میکنه وبا هر دعایی

 یک بار به سجده میره! وای خدااااااااااااا چقدر گریه کردم 36_1_4.gifچقدر دلم لرزید و

 چقدر سعی کردم اون روز به هر زحمتی هست ولو چند دقیقه لب تخت

 بنشینم تا این بچه احساس آرامش کنه. راستی آقا محمد متین خیلی شیرین

 زبون شده و می تونه شعر آقا بلیسه زرنگه رو یک توب دارم قل قلیه وتو بلویم

 تبلو رو بخونه فقط بچه ام مثل ربات حرف میزنه مثلا می گه عزیزجون     متین

 غذا     میخواد. نیشخند

یا متین   عزیز رو  آمپول  بزنه .عزیز    خوب   بشه  . که البته چندین بار توسط هسته البالو گیر از طرف ایشون به من تزریق شد به تقلید از پدرو مادر و عمو جوناش که تزریقات م رو تو خونه انجام میدادن l1.gif

شب یلدا   به عشق بچه هام با گرفتن دستم به لب کابینتها کمک عروس

 خانمها کردم تا سفره با شکوه و گرمی از شام وچله یلدا گسترده بشه اگر

 چه فکم قفل بود و جز مایعات قادر بخوردن چیزی نبودم اما چون حس

می کردم آخرین یلدایم کنار آنان باشه تمام سعی ام را کردم تا دردم را بنهان

 کنم و شب خوشی برایشان به خاطره بگذارم اما اونا با گرفتن جشن تولدم

منو سور برایز کردن

 

 

و یاد مرحوم برادرم رضا را برایم زنده کردن که در

 یک یلدا با همت همسرش لادن عزیزم برایم جشن تولدم را دو روز زودتر گرفته

 بودند. خدایش بیامرزد که سی دی آهنگهایی ساخته شده اش را آنشب

  همراه بلوزی که لادن تهیه کرده بود به من هدیه کرد.سی دی که با دست

 خطش نوشته شده تقدیم به خواهر عزیزم.و من بارها روی آن را بوسیده ام

 وگریسته ام.

ممنونم .

همین جا از همه بچه هایم بسرها و دخترانم و همسرم که 

 یک ماه ونیم زحمت کشیدند تا دوباره بتوانم روی باهایم بایستم تشکر میکنم 

Kisses

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (51)

دکتر شمیم
12 دی 91 0:28
سلام سودابه خانم از اینکه می بینم بلخره دردتون مشخص شد خیلی خوشحالم. و اینکه بلخره آپ کردید.از روزی که آدرس وبتون رو گرفته بودم مدام سر میزدم بهتون و نگران حالتون بودم راستی قرارمون که یادتون نرفته در مورد مطلبی که قرار شده برام بنویسید


خانم دکتر عزیزم ممنون که به یادم بودید و ممنون که بهم سر زدید بله چشم در اسرع وقت بعد از بهبودی نسبی اقدام می کنم.
علامه كوچولو
12 دی 91 7:47
سلاااااااااااااااااااااااااااام مامان سودابه
خدا روشكر كه خوبين و صدهزار مرتبه كه به زودي خوب خوب ميشين
خيلي خوشحالم دوباره مينويسين
ممنون از همه خانواده مهربونتون كه با تمام قوا ازتون مراقبت كردند تا دوباره سلامتي و عافيتتون رو به دست بيارين
محمد متين نازم رو از طرف من محكم ببوسيد قربون مريخي حرف زدنش بشم
راستي داداشي نوز متولد نشده؟[]
سلام عزیزم ممنون از محبتت .علامه کوچولو چطوره ؟عکسهای تو سر سره اش دلم رو بردو.
به دعای خیرتون انشاءالله تا 16 بهمن


خاله نسیم
12 دی 91 8:50
مامان سودابه جون مهربون خدارو شکر که حالتون بهتر شده ودوباره به جمع خانوادگی خوبتون ملحق شدین ایشالا همیشه شاد وخرم در کنار هم زندگی کنید وهیچ کسالتی نداشته باشید
ای جونم خدا حرف بچه هارو خوب میشنوه ودعاهاشونم زود برآوره میشه فکر کنم با دعاهای این پسملی بوده که حال مامانیش زود خوب شده وبهتر بهترم میشه ماکه همیشه به یادتونیم


قربون محبتت برم عزیزم ممنون
مادر کوثر
12 دی 91 11:34
سلام مامان سودابه ی مهربون از خوندن این نوشته ها خیلی خیلی ناراحت شدم چه روزهای سختی رو گذروندید خداروشکر که بهبودی داره حاصل میشه ما هم دلمون خیلی تنگ شده بود متین کوچولوی شیرین رو ببوسید
مامان مهراد
12 دی 91 12:51
سلام خیلی خیلی خوشحالم که حالتون بهتر شده و به خونه ما سرزدید خوشحالمون کردید ان شاالله همیشه تندرست و شاد در کنار خانواده روزهای خوب و خوشی را سپری کنید
مامان متین
12 دی 91 13:56
خب خداروشکر که حالتون بهتره شده. ای جانم به این پسر مهربون .خدا حفظش کنه. وای خدا نکنه .ان شالله یلداهای زیادی رو کنار خانواده خوبتون سپری کنید. خدا خیلی دوستتون داره که خانواده به این خوبی دارید .ان شالله که حالتون کاملا خوب بشه.
مامان گیسوجون
12 دی 91 15:05
سودابه مهربونم به حدی از اینکه سلامت هستی خوشحالم که مثل اینکه حال مادرم خوب شده باشه الهی همیشه سایه پر مهرت بالای سر عزیزانت باشه می بوسمت


قربون محبتت برم دختر گلم ممنون
مامان مارال فرفری
12 دی 91 15:35
سلام سودابه جون خدا رو شکر حالت خوبه و خدای مهربون دعای بچه ها رو رد نمیکنه مطمئن باش
مامی طاها
12 دی 91 15:58
salam omidveram zodtar behbvodi kamel ro bedast beyarid
خاله مریم(مامان حسام کوچولو)
12 دی 91 17:53
سلام خیلی خوشحال شدم که خبر سلامتی تون رو خوندم انشالله روز به روز بهتر بشید دیگه داشتم نگرانتون می شدم تقریبا هر روز به وب تون سر می زدم اما خبری ازتون نبود . انشالله که سالیان دراز سایه تون بالای سر خانوادتون باشه . و ما هم خوشحال از حضورتون
مامان تارا
12 دی 91 21:12
سلام عزیزم خدارو شکر بازهم شما رو تو خونه های مجازیمون ملاقت میکنیم/ بازهم از خداوند میخوام سلامتی کامل به شما عطا کنه تا سایه پرمهرتون برسربچه های عزیزتون مستدام باشه
ستاره زندگی
12 دی 91 22:04
سلام سودابه جون ،عزیز دل آقا متین خیلی خوشحال شدم که دوباره نوشتید وما را از سلامتی خودتون با خبر کردید ایشالله همیشه سالم وشبهای یلداهای دیگر با بچه ها دور هم وشاد باشید
ستاره زندگی
12 دی 91 22:05
ممنون که با این حالتون به وبمون اومدید و مطالب من رو خوندید
مامان نی نی
13 دی 91 8:16
سلام سودابه جان ممنونم که به ماهم سرزدید.باتوجه به اوضاعی که دارید.انشاا... به زودی بهبودی حاصل بشه ونوه های گلتون ریز سایه شما بزرگ بشن. خیلی دوستتون داریم. مواظب خودتون باشید. موفق باشید
مامان ابوالفضل
13 دی 91 13:06
سلام سلام سلام خدا رو صد هزار مرتبه شکر ایشاالله همیشه سلامت و زنده باشین و سایه تون هم بالای سر کوچولوهاتون باشه همیشه جویای احوالتون هستم خدا نگهدارتون
محیا.مامان دینا
13 دی 91 15:44
واقعا ازتون ممنونم که وب ما اومدید.امیدوارم هرچه زودتر خوب خوب بشید.اگه اجازه بدید لینکتون کنم.؟


اجازه ما هم دست شماست عزیزم
مامان زهرا دختر دوست داشتنی
13 دی 91 16:23
خواهر گلم ..خوشحالم که دوباره مطلب نوشتی این یعنی امید ... امیدوارم زودتر خدا سلامتی کامل بده ...تولدت تون هم با تاخیر مبارک ایمدوارم همیشه تو زندگی سورپرایز های شاد شاد داشته باشید ... خدا برادرتون را بیامرزه روحش شاد من مطمئنم با دعای های قلب کوچولویی مثل محمد متین رو بروز بهتر خواهید شد .
معصومه
13 دی 91 22:30
سلام سودابه خانم اربعین حسینی بر شما تسلیت باد. در مورد مطلبی که در وبلاگتان گذاشتید خدمتتان عرض کرده بودم که من وبلاگ ندارم و فقط وبگردی میکنم. از فضای وبلاگ شما خوشم امد در مورد انتقادم قصد من کنجکاوی در زندگی خصوصی نبود چون شما نویسنده هستید فقط پیش نهادی دادم که می توانید با توجه به مهارتتان در نوشتن مطالب احساسی زیبا و ارامبخشی بنویسید که برای خودتان که به تازگی از بستر بیماری برخاسته اید نیز حکم داروی روح بخشی باشد. فقط همین از بابت سوء تفاهم ایجاد شده صمیمانه عذر خواهی می کنم.

سلام معصومه خانم دوست عزیزم باشه تسلیم من هم بابت این پست معذرت می خوام.ولی چون حس کرده بودم شما باید قبلا من رو بشناسید دلم می خواست بدونم کجا و کی همین .مقدمتان گلباران

مامان نی نی ناز
13 دی 91 23:52
خدا رو شکررررررررررررررررررررررررررررررر


کجایی تو دخمله دلم برات شور میزنه !!!!!!!!!!!!!چرا پست نمیزاری؟سر نمیزنی؟
مامان آندیا
14 دی 91 1:15
خوشحال شدم که حالتون خوب شده امیدوارم که همیشه سایتون بالا سر اقا پسر گلتون باشه


قربونت برم الهی.ممنون
مامان عاطفه
14 دی 91 23:44
سلام مامان سودابه.انشاالله همیشه سالم و سلامت باشید کنار بچه ها و نوه ها.
منن فک میکردم شما مامان محمد متین هستید!چه مامان جون عاشقی هستید شما.


آره والله عاشقشم.میدونی عزیزم وقتی تو سن 22 سالگی آخرین بچه ات رو دنیا آورده باشی با دیدن نوه تمام لذت یک بچه رو تازه می فهمی البته این احساس من خاص محمد متین نیست اگر صد تا دیگه نوه داشته باشم همشون رو عاشقانه می پرستم .همونطور که بچه های شما ها رو خیلی دوست دارم
مهتاب
15 دی 91 13:46
هر بار که خنده بـر لبش مــی رویــد با نبض گل سرخ ، سخن می گوید
چشمان پر از ستـاره ی مــــادر مــن در گــردش آشـنـا مرا می جـویـد
چون مهر، بـزرگ و بی نـشانی مادر آرام دل و عـــــزیــز جـانـی مــادر
ای کاش همیشه جـاودان مـی بــودی آن قـدر که خـوب و مـهربانـی مـادر

مامانی گل الهی فدات شم هرچه زودتر خوب شو که محمدمتین کوچلو بیشتر خوشحال بشه
برای سلامتیت دعا میکنم عزیرم
حال عروس گلت بانی نی جونش چطوره؟
برایتون سلامتی شادی میخوام از خدای مهربون


سلام مهتاب جونم ممنونم .اگر خدا بخواد 16 بهمن دومین میوه دلم بدنیا میاد و من اخبارش رو براتون میزارم


مامان تارا
15 دی 91 22:56
سلام حال و احوال چطوره خانوم گل انشاء الله که بهتر شده باشین


سلام الحمدلله ممنونم
مرد كوچك من
17 دی 91 10:58
سلاااااااااااام
چه مامان بزرگ با ذوقي
خدا نگهدار شما و خانواده‌تون باشه


ممنونم عزیزم .به خونه ما خوش اومدین
بابای ارشیا
17 دی 91 19:26
ای بابا ما که بی خبر بودیم مادربزرگ اینه رسم رفاقت؟ اولاً توکل کن دوماً سوره یس رو دوز روزانه خودت بکن سوماً من محقق طب سنتی هستم و به لطف الهی سرطان های بسیاری چون سینه ؛ رحم و پروستات با داروهای ارزان همین نعمت های ساده خداوندی بهیودی داشته اگر صلاح دونستی شمه ای از بیماری و علائم و مراحل درمانت برام بنویس بلکه دیر نشده باشه بتونم خدمتی بکنم .
بابای ارشیا
18 دی 91 1:01
امشب خلوتی دارم با همونیکه سازد و ارد و گیرد و نازد . از ته دل در حضورش سلامتی سودابه ام را می خواهم . دل سیلاهست و روی نیز همچنان لیک آن مهربان آنقدر مهربانست که هرگز دست خالیم برنمی گرداند . از صمیم قلب برات آرزوی صحت و شادمانی دارم . درسته که من هم یه پیر بابا هستم و 39 سال سن دارم ولی وقتی تیتر پست رو خوندم و دخترها و پسرهاتو خطابی بخودم دیدم بجون ارشیا دلم لرزید . من تو زندگی همه چیز دارم .و از همه بالاتر مادری دارم که عشقش را نمیتونم توصیف کنم ولی به اندازه همون مریم خانم مادرم دوستتون دارم افتخار می کنم پیر پسرتون باشم و دستانتان را ببوسم

ممنونم پسرم /برادرم/پدر بزرگ جوان که مهر من رو با مادر دلبندتان مساوی دانستید .ممنون از دعایتان و اینکه به فکرم هستید .به خودم می بالم که اینهمه دوستان مهربان را خداوند سر راهم قرار داده وبه وجودشان دلگرم هستم .دست وروی ماه مریم بانو را از جانب من ببوسید وخدمتشان بفرمائید رحمت به سینه ای که شیر پاک به فرزندش میدهد و اولاد و نسلش باقیات و صالحاتش باشند انشاءالله.
بابای ارشیا
18 دی 91 1:12
نگران نباشید از طریق سنگ درمانی میشه راحت دردها فک رو علاج کرد . یه مورد دیگه هم هست که شاید زیاد از ش خوشت نیاد اونم زالو درمانیه . بهرحال اگر خدمتی ازمن بربیاد حاضرم . فعلا امشب خلوت با مهربان دارم . منتظرم همه بخوابن تا برم زنگ درش رو بزنم . شافی کافی و رب العزة خودش برای سودابه خانم ما راهی حکیمانه تر نشون خواهد داد
مامانی درسا
18 دی 91 3:50
سلام به مامان سودابه ی عزیز خدارو صد هزار مرتبه شکر که اون بیماری نبوده ..... خدا صدای متین عزیزو شنیده و یه عالمه مادر که همشون شما رو مادر خودشون میدونن عزیزم انشاالله همیشه پاینده و خوش باشی


دختر گلم سلام .نمیدونی چقدر داشتن سه دختر در خانه و اینهمه دختر وبلاگیم لذت می برم .کی گفته من دختر ندارم!! از سالها پیش که به دختران در مقاطع نونهال/ابتدایی/راهنمایی/و دبیرستان سرود وتاترو تدریس قران داشتم تاحضور شما عزیزان موجب سرور و دلگرمی منه عاشقانه دوستتان دارم وبه وجودتان فخر می فروشم
عاشق علي
18 دی 91 13:17
سلام.
خدا رو شكر بهتر شديد. من نميدونم چند وقته كه از اين بيماري رنج ميبرين. اما يه پيشنهاد ميدم بهتون و دوست دارم لااقل به عنوان يك كسي كه وقت گذاشته و تو وب شما گشتي زده و سلامتي شما رو دوست داره به حرفش گوش بديد و اين كار رو هم بكنيد.
پيش يك طبيب سنتي حاذق بريد انشاالله خوب ميشيد. مثلا پيش دكتر حسن اكبري يا دكتر روازاده. اينها طبيبهاي حاذقي هستند:
http://www.drakbary.com/
مhttp://ravazadeh.com/
اميدوارم زود زود خوب شي مامان بزرگ مهربون دلسوز


قدمتان گلباران به وب ما خوش اومدید عریزم.چشم
ممنون که وقت گذاشتید
عاشق علي
18 دی 91 22:39
سلام مامان مهربون.
ممنون كه اومدين وب من.
ما براي علي عقيقه كرديم. البته ارديبهشت امسال بود كه يكم دير بود ولي خدا رو شكر اين كارو كرديم. و خدا رو شكر از اون موقع اتفاقي براش نيفتاده.
با اجازه من لينكتون كردم.


سلام عزیزم اجازه ما هم دست شماست شما هم به جمع فامیل وخانواده وب ما خوش اومدید
عمه و اریسا کوشمولو
19 دی 91 11:09
ووااااای خدای من انشالله خدا شفا بده براتون از ته قلبم دعا میکنم


ممنون
آرزو مامان نیکی
21 دی 91 7:40
عزیز جون چقدر با خوندن این 2 پست آخر دلم لرزید و
گریه کردم
خوشحالم که رو به بهبود هستید
امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید
ممنون که تولد نیکی رو تبریک گفتید
محمد متین رو ببوسید مخصوصا اون زبون شیرینش رو


ممنون عسلم
تارا
21 دی 91 10:35
سلام مامانی بلا به دور خدا شکر که خوبید ایشاالله سالیان سال در کنار محمد متین و عروس های عزیز سالم و سر زنده باشید خوشحالم میشنوم بهترید
بابای دوقلوها
21 دی 91 16:48
سلام مادر مهربان من
خدا رو شکر که میبینم بهترید و پسر بی معرفت خودتون رو ببخشید که بهتون سر نمیزنه


خدا برادر بزرگوارتون روهم رحمت کنه. رووحش شاد


عزیزممممممممممممم الهی خدا سایه ات رو بالا سر دخملی ها نگه داره
مامان گیسوجون
22 دی 91 0:44
عزیزم سلام خوبی ؟ رمزو برداشتم بوسسسسسسس
مامان ابوالفضل
23 دی 91 13:35
سلامت باشین همیشه
مامان تارا
23 دی 91 18:08
با نام رضا به سینه ها گل بزنید با اشک به بارگاه او پل بزنید فرمود که هر زمان گرفتار شدید بر دامن ما دست توسل بزنید
مامان روانشناس
24 دی 91 12:44
مامان بزرگ مهربون امیدوارم هر چه زودتر سلامتی تون رو دوباره به دست بیارید
به سوال شما در مورد نوه دوم پاسخ داده شد


سپاسگزارم
مامانی درسا
25 دی 91 3:10
مامان عزیز نی نی وبلاگ حالتون بهتره انشاالله ...... راستی عروس تون بهتر شد ؟؟؟؟؟؟ نی نیش باید به زودی دیگه به دنیا بیاد .......


سلام عزیزم خوبی ؟ممنون. بله به زودی دنیا میاد.
مامان امیر مهدی (سوده)
25 دی 91 6:31
سلام خانم گل اتفاقی وبتونو دیدم خیلی بخاطر بیماریتان متاسفم امیدوارم هر چه زودتر بهبودی کامل حاصل شود انشااالله هزار سال سایه تان بالای سر خانواده گلتان مخصوصا محمد متین نازنین باشد "یا من اسمه دوا وذکره شفا"
مادر کوثر
25 دی 91 8:12
ممنون از لطف و حضورتون مامان سودابه جون

از محمد متین جان نمینویسید؟؟؟؟


سلام عزیزم خوش اومدید.حتما می نویسم اینجا خونه خاطرات محمد متین هست کاری ندارم جزنوشتن
مامان روحان غزل
27 دی 91 19:06
سلام سودابه جان حالتون چطوره بهتر شدید انشاالله ممنون از این که به ما سر زدید من چند وقت سرم خیلی شلوغ بود نرسیدم وبلاگ رو بروز کنم روز اربعین توفیق پیدا کردم حرم امام رضا (ع) باشم همان جا یاد شما افتادم و برایتان آرزوی سلامتی از آن امام عزیز خواستم


روحان عزیزم چقدر لطف کردی در حقم ممنون وسپاسگزارم ازتون.بهترین هدیه ها از طرف دوستان همین دعاها ست قربونش برم بخصوص که زحمت کشیدین و در حرم امام رضا برام دعا کردین.ممنونم
عرفان خان
1 بهمن 91 12:22
سلام دوست جونم ... وبلاگ نازی داریا ... دست مامان نازت درد نکنه ... خودتم که از خوشگلی حرف نداری!!!!1
میای با هم دوست شیم ... پس لطفا لینکم کن و خبر بده تا لینکت کنم ... البته اگه مایلی با هم دوست شیما ؟؟؟؟؟؟



با افتخار لینک شدید


marjan
1 بهمن 91 20:08
سلام مامان بزرگ!الهی من قربونتون برم!ببخشید که زودتر سر نزدم!زیاد نت نمیومدم! الهی من بمیرم براتون!الهی که به حق صاحب همین روز به زودی سرپا بشین! بخدا دلم خیلی گرفت براتون!خیلی مراقب خودت باشین! راستی خصوصی دارین!
مامان ترنم
3 بهمن 91 18:07
مامان سودابه جون مهربون خدارو شکر که حالتون بهتر شده


ممنون
مامان فرشته های آسمانی
4 بهمن 91 17:33
سلام
خدا بدنده
امیدوارم که بهتر شده باشید


ممنونم عزیزم الحمدلله بهترم
تارا
5 بهمن 91 13:20
به سراغ من اگر می آیید نرم و آهسته بیا آپم
ستاره زندگی
9 بهمن 91 10:28
سلام مامان جون متین خان ایشالله که بهتر شدید. از متین جون بنویسید که چه شعرها وشیرین زبونیهایی میکنه
مهتاب
9 بهمن 91 16:50
هفده ربیع الاول، سالروز طلوع خورشید پرفروغ آسمان علم الهى و برگیرنده نقاب از چهره حقایق، امام جعفر صادق علیه السلام بر همه مسلمانان عالم مبارک باد! سلام مامان سودی گلم امیدوارم سلامت باشید و منتظر اخبار قدم نورسیده هستیم
بابای زهرا
9 بهمن 91 19:15
سلام.توکل و صبر .دعای دوستان معجزها میکند.به امید معجزه شما
مامان تارا
15 بهمن 91 0:18
سلام خانومی چه خبرا ایشالا که بهترین و کسالتی ندارین؟