محمد متینمحمد متین، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

میوه دلم محمد متین

اتو کارواش محمد متین

      سلام اقای من.سلام شاهزاده قصر رویاهای من عزیزم ازروز۲۳اسفندنه تونستم چیزی بنویسم نه بخونم نه حتی تو وب شما اقا محمد متین پست بزارم  نکنه خودتم بپرسی چرا؟!!!!! گوگولی جون،از  روزی که شما دنیااومد ی کار منم در اومد.     البته طبیعیه که تا بزرگ شی یادت بره پس برات توضیح میدم لطفا به گوش باش.      از ان روز به بعد     بنده مفتخر به گشایش کارواش اتو متین شدم و کارم شد شستن شما، حمام دادن وروی دوش گرفتنتان برای زدن اروغ تا خدای نکرده دل درد نگیریدو خلاصه ...
26 فروردين 1390

قصه دنیا اومدن اقا محمد متین

22 اسفند مامان سودابه و مامان مینا راه افتادن رفتن بیمارستان تا ببینن چرا نی نی شون دیر کرده و نمیاد . خانم دکتر بهشون گفت چون مامان مینا خسته شده همین امروز بچه رو درش میاریم ولی خوب به همین سادگی نبود چون مامان مینا تن به عمل سزارین نمی داد واصرار داشت تا زایمانش طبیعی باشه بی چاره مامان سودابه که دچار ترس و شادی بود و حالش حسابی بد شده بود ودرست مثل کسی بود که یه استکان سرکه رو با یه نون خامه ای درشت بزور تو دهنش گذاشتن و میگن بخور . اما مامان مینا خیلی ذوق داشت چون هم از این وضعیت نجات پ یدا میکرد هم نی نیش رو میدید . خلاصه جونم براتون بگه که بعد از خواندن نماز ظهر و عصر هر دو رفتن بالا ومامان مینا رو بستری کردن وبا تمام قولهایی که ...
25 فروردين 1390

اهای وبلاگی ها خبر خبر

اهای اهای  به گوش به هوش اهای اهای مردم شهر خبر خبر اهای اهای مردم روی زمین یه فرشته به فرشته ها اضافه شد روزنامه      روزنامه      خبرها ی داغ      خبرهای شاد      اقای محمد متین حلاج ساعت ۳ صبح روز۲3به دنیا اومد سودابه رسما مادر بزرگ شد خبر     خبر         خبر های داغ داغ محمد متین روز دوم تولدش به خاطر زردی در بیمارستان پیش پدرش بستری شد خبر خبر     سودابه شاد نشده دلشوره پیدا کرده  و از همه التماس دعا داره   منتظر خبرها ی بعدی باشید ...
27 اسفند 1389

یه قصه درسته نه دست و پا شکسته

محمد متینم بیا فکر کنیم الان رو پای من نشستی و داری قصه گوش میکنی چطوره خوبه جیجری. یکی بود یکی نبود غیر از خدا یه شیطون بود وکلی ادم خوب وبدروی زمین .ادم خوبا دوست داشتن بدون درد سر چند صباح عمری رو که خدا بهشون هدیه کرده بود رو توصلح وصفا زندگی کنن و به هم نوعاشون کمک کنن وبا این کارشون احساس ارامش میکردن.اونا از صدای اب و ریزش باران وخواندن پرندگان لذت می بردن حتی به صدای غارغار کلاغ گوش می دادن و می گفتن حکمت خداست که صدای کلاغ رو افریده تا بدونیم صدای بلبل و قناری چه قدر زیباست.خلاصه دنیا اگر به همین جا ختم می شد خیلی خیلی قشنگ بودو انگار تمرین تو بهشت زندگی کردن بود.ا حالا یه عده از اون ادم خوب خوبازیر چتر نی نی وب...
6 اسفند 1389

لطفا کمک

سلام وبلاگیها ایا کسی هست که به من کمک کنه ؟چند مشگل تو وبلاگ برام پیش اومده1-پستهایی که می گذارم خودم نمی تونم ببینم ولی با نظراتی که می دین میفهمم که شما دیدین2-فرم نظر خواهی خودم ودیگران را ندارم3-میز کارم بدون وسیله است یعنی نمی توانم فونت یا رنگ انتخاب کنم4-فقط اخرین نظرات را مشاهده میکنم.دلم براتون تنگ شده و میخوام ببینتون باشم وحال تک تک نی نی ها رو بپرسم مشگل از کجاست؟قبلا از همکاریتون ممنونم.امکان پرسش و پاسخ د ر نی نی وبلاگ هم برام نیست.ای وای حالا چی کار کنم؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
27 بهمن 1389

سلامی دوباره

سلام گفته بودم باید کارهای عقب افتاده ام رو جبران کنم یه چند روزی نشد بیام برای همین هم دلم برای تمام نی نی وبلاگی ها تنگ شده بود.X X X X X
26 بهمن 1389

تشکر تشکر.

محمد متینم ناناز مامانیم دیدی تو زمین ادما چه قدر مهربونن ؟ . دیدی وقتی از شون کمک خواستیم همه چه جوری کمک کردن؟عزیزم  ما تو زمین  به این می گیم همدلی شما تو بهشت چی میگین؟این همون چیزیه که مامانا به بچه هاشون یاد میدن.تا اگر یه روزی هم اونا  تو مسئله ای گیر افتادن کسی به کمکشون بیاد.     دخترها وپسرهای عزیزم ممنون از هم کاریتون.   همیشه دلتون شاد سر پناهتون امن چراغ خونه اتون روشن نون تون گرم ابتون سردباشه انشاءال... راستی شاید من یکی دو روزی نتونم بیام .بعد از یک سفر ۱۵ روزه باید کارای عقب افتاده ام رو سریع جمع کنم...
22 بهمن 1389

وبلا گیها دعا دعا

وبلا گیها .مامانا/ باباها /نی نی ها  دعا دعا محمد متینم توهم دستهای کوچولوت رو با همه بالا بگیر اخه تو دنیا یه اقا سعدی بوده که خدا بیامرزدش  شعر قشنگی سروده مطمئن باش تا بیا ی یادت میدم قربونت برم تا حفظش کنی و سر لوحه زندگیت قرار بدی  ایشان می فرمایند. بنی ادم اعضای یکدیگرند  که در افرینش ز یک گوهرند چو عضوی بدرد اورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار. شاید درک کردن همین شعر بود که تا صبح خوابم نبرد ولی یه وقتهایی هیچ کاری از دست ادما بر نمی یاد جز دعا . دیروز خیلی دلم گرفت وقتی یه سری از وبلاگی ها التماس دعا داشتن.  وبلاگی ها ما همه دوستیم نه ؟پس  تودرد و ارزو های هم شریکیم ن...
21 بهمن 1389

ببخشید اشتباه شده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

وای محمد متینم همه فکر کردن اومدی!!!!!!!!!!   دوستان عزیزم ممنون از پیامها ی تبریکتون مطمئن باشین  دنیا اومدن محمد متین رو با سروصدای زیاد به همه خبر میدم تولد بابای محمد متین بود و چون کنارش نبودم تو وب پسرش جشن گرفتم ببخشید به اشتباه افتادین.   ...
20 بهمن 1389