میوه دلم محمد متین

زرنگترین پسر دنیا!! اقای من !! محمد متینم . ا مروز مامانت رفت بیمارستان (مرکز مخا برات من وتو ) خانم دکتر که نقش گوشی تلفن رو برای من و تو بازی میکنه گفته (یعنی در واقع خودت  به من پیغام دادی که من خیالم راحت شه) ا شما باید از ۱۵ اسفند تا ۲۶ اسفند)منتظر دنیا اومدن کوچولوتون باشید. که هستیم . همه فامیل هستن .  محمد متین گلم این بیچاره ها فکر میکنن تازه  توی اسفند ماه ما با هم اشنا می شیم دیگه خبر از خبر ندارن که من وتو......ولش کن به کسی نگیم بهتره . می دونی گلم مردم زمین حرف زیاد میزنن. اصلا بین خودمون بمونه. بهتر نیست؟ ...

--دیگه راست راستی کردم همه میگن تا دنیا به روت .ولی من میکنم اگه ادم  با شه اصلانمی تونه . می دونم دست اخرم  میشم. ...

----------------------؟ هیچی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!  تو لیست انتظار بلیت موندم .   ...

میوه دلم قربون اون مرام ومعرفتت برم .دیدی من گیر افتادم اینجا/خودت اومدی تو خوابم!!!!!  ای جون دلم تا صبح عجب بازی کردیم ها . ولی ناقلا چه جوری روت شد با لگد بکوبی توساق پای ننه سرمای پیرزن . قربون اون تپولی هات برم فکر کنم قصه عشقولانه ای که من گفتم براش کار ساز تر باشه این چند روزه معلوم میشه .تا بخواد فکر کنه که عشق تو این سن وسال بدردش نمی خوره من اومدم پیش مامانت . گوشت رو بیار جلو .فعلا ننه سرما رو انداختیم تو فکر وخیال واینجا افتاب زده . هه هه دارم میرم دنبال بلیط.تا خدا چی بخواد.فعلا ...

یکی بود یکی نبود .یه مادر بزرگی بود.که انگار خیلی هم مادر بزرگ نبود چون هنوز نه موهاش سفید بود نه دندوناش ریخته بود.این مادر بزرگ ما یه کودکی توشکمش بودکه!!!!!گفتم توشکمش  نه تو ذهنش یا شایدم تو قلبش .اصلا باباجون  تو درونش چی کار داری به این کارا.مهم این بود که کودک درونش اونو ول نکرده بود وهمین باعث شده بودتامدتها با عروساش بازی کنه .استخر بره .وبراشون داستان بخونه ودر عوض اونا هم بمالنش. اما کم کم عروساش بزرگ شدن و مادر بزرگ/ بزرگ نشد.پدر بزرگ دعواش می کرد ومدام یاداوریش می کرد که سنی ازش گذشته.اماجونم براتون بگه مادر بزرگ قصه ما نه تنها این حرفها تو گوشش نمی رفت بلکه  کودک درونش اونقدرکوچک وکوچکتر شد تا شد اندازه نوه...

ننه سرما سلام . تو به قدمت افرینش بشر تا امروز عمر کردی.ولی من مهمون امروز وفردای زمینم.حالا که منتظر یه پدیده اسمونی /یه شروع تازه ام برای زندگی .دستکهای چادرت رو سر دادی رو زمین!!!؟نمیدونی از اول امسال بدترین مصیبتها رو کشیدم؟!!همه فهمیدن .یعنی تو نمیدونی دسته گلم. برادر جونم پرپر شد.پس بفهم  باریدن های پی در پی توباعث شده من از مامان محمد متین دور بی افتم.هم خودم هم اون طفلکی دچار استرس بشیم که چی؟که اینکه من این سر مملکت اون/ اون سر مملکت .چه قدر از محمد متینم بخوام مردونگی به خرج بده ونیاد.فردا نمی گه عجب مادر بزرگ با معرفتی نصیبم شده؟بچه ام نمیدونه من مصیبت زده ام و از ریسمون سفید وسیاه می ترسم.ننه سرما    تو سن...

میوه دلم . پسر گلم.نکنه امشب بیای مادر  اخه من تهران نیستم.بیا و مردونگی کن وامشب نیا می دونم الان حتما با خودت میگی لابد مادر بزرگم عقلش رو از دست داده عصر از همه می خواد برام دست بزنن که زودتر بیام حالا التماس می کنه نیام .اخه قربونت برم/ من کف دست بو نکرده بودم تا دو روز برم سفر برف راههارو خراب می کنه!!!  پدر بزرگ نمی تونه بیاد دنبالم .به خدا سعی ام رو کردم گلکم ولی هیچ وسیله نقلیه ای گیر نمیارم. -- . بمیرم الهی ناراحت شدی اخه مامان جون من به مامانت قول دادم موقع زایمانش کنارش باشم.میدونی عسلم .تو زمین هیچ قانونی پا برجا نیست و همه چیز بی حسا ب و کتابه.مثلا همین برف.!!ببین  نور دیده .چون باباجونت شیفت بی...

سلام مادر جون .به خدا دلم برای اینکه سرم  رو بزرام روی شکم مامان جونت تا صدای قلب کوچولوت رو بشنوم وباهات حرف بزنم تنگ شده .دلم برای بابا بزرگ وبابات .......همه تنگ شده قول میدم رسیدم تهران  نه تنها از شهر که ازبغل مامانت تکون نخورم .خوبه میوه دلم. ----- حالا بیا یه بوس قوقشل موقشل بده به مامان سودابه ببینم جیجیری ------- ...

محمد متینم این اولین عکس  شماست  که  در هفته بیست و سوم  توسط سونوگرافی رنگی انجام شده اون روزبابای مهربونت نتو نست با ما بیاد تا تو رو تو مونیتور ببینه   اخه بابات تو بیمارستانی کار میکنه  که بایداز نی نی های تازه دنیا اومده ازمایش بگیره و مطمئن بشه سالمن اما خدا می دونه چند بار زنگ زد و سراغت رو گرفت   مامانت هم تا چشمش به تو افتاد از خوشحالی زد زیر گریه  .حالا من با یه حس جدید روبرو شدم .دارم مادر بزرگ می شم .این تجربه رو مدیون قدمهای کوچک وناز تو هستم عزیزم.نی نی وبلاگ رو عموحامد معرفی کرد ومن برات باز کردم تا در اینده بدونی با امدنت چه لحظات طلائی ...